ای گل گلشن ولا حیدر
مونس و یار مصطفی حیدر
حامی دین شیرخداحیدر
معنی نورو اتی حیدر
حق به قرآن شده ثناخوانت
پدر و مادرم به قربانت
مظهر خلاق مبینی تو
بر پیمبر یارو معینی تو
شیعیان را حبل متینی تو
با ولایت حصن حصینی تو
زیب عالم چهره رخشانت
پدر و مادرم به قربانت
مهر حیدر حصن حصین ماست
حب مولاحبل متین ماست
مهروحبش تمام دین ماست
نجف اوخلدبرین ماست
شده ایم ماریزه خورخوانت
پدر و مادرم به قربانت
چون پیمبر خلق عظیم تو
جنت شیعیان حریم تو
بر مشامم رسد شمیم تو
شامل من لطف عمیم تو
منم عبد بی سر و سامانت
پدر و مادرم به قربانت
سائل روسیاه تو حیدر
مستمند نگاه تو حیدر
آمده در پناه تو حیدر
بنشسته به راه تو حیدر
کن نگاهم به حق سلمانت
پدر و مادرم به قربانت
گرردم من یا علی ادرکنی
گر بدم من یا علی ادرکنی
آمدم من یا علی ادرکنی
در زدم من یا علی ادرکنی
بپذیرم به خوان احسانت
پدر و مادرم به قربانت
عزو جاهم یا ساقی کوثر
نور راهم یا ساقی کوثر
روسیاهم یا ساقی کوثر
کن نگاهم یا ساقی کوثر
کن حسابم ز جمله خوبانت
پدر و مادرم به قربانت
شکراله منم گدای تو
شامل من لطف و عطای تو
در دل من بود ولای تو
جنت من ایوان طلای تو
شامل می لطف فراوانت
پدر و مادرم به قربانت
ملجأ من پناه من کویت
دستای خالیم بودسویت
شامل من لطف خطا شویت
بفدای خصلت نیکویت
تو گلی من خار گلستانت
پدر و مادرم به قربانت
من ز روزولادتم مولا
داد هحق این سعادتم مولا
بر تو باشد ارادتم مولا
شد گداییت عادت مولا
کن حسابم تو از محبانت
پدر و مادرم به قربانت
در دل خود شور و شعف دارم
من ولای تو را به کف دارم
ز تو مولا عزوشرف دارم
حرمتم از شاه نجف دارم
جنت من صحن تو، ایوانت
پدر و مادرم به قربانت
گربه گلزار تو علی خوارم
با گناهم مستحق نارم
گدایی ز در گهت کارم
از تو دارم هر آنچه که دارم
بوده ام من همیشه مهمانت
پدر و مادرم به قربانت
با تو مولا ز هر بدی رستم
شکرلله که دل به تو بستم
هر چه هستم غلام تو هستم
بگیر ازمرحمت علی دستم
دست من یا علی به دامانت
پدر و مادرم به قربانت
ای امید همه جهان حیدر
چه کشیدی تو بعد پیغمبر
با لگد زدعدوی تو بر در
غنچه ات شد به پشت درپرپر
شده پرپر ز گلستانت
پدر و مادرم به قربانت
دشمنان در سقیفه بنشستند
از پیمبر ز کینه بگسستند
بهر بیعت دست تو را بستند
پهلوی زهرای تو بشکستند
جان فدای سینه سوزانت
پدر و مادرم به قربانت
آتش کین به آشیانه زدند
در خانه چه وحشیانه زدند
فاطمه را به تازیانه زدند
گه به دست و گهی به شانه زدند
سوختی توزاشک طفلانت
پدر و مادرم به قربانت
عاقبت دشمنان خطا کردند
به تو وآ توجفا کردند
حق تو یا علی ادا کردند
ازستم فرق تو دوتا کردند
بین محراب پیکر بی جانت
پدر و مادرم به قربانت
ام کلثوم توبه تاب و تب
بر سر و سینه می زند زینب
شد حسینت غصه جان بر لب
شد کفن پیکر تو در دل شب
سوخت مولا حسن زهجرانت
پدر و مادرم به قربانت
ای امیری که بوده ای تنها
راحت از غصه هاشدی مولا
میروی در جنان سوی زهرا
منتظر بهر دیدنت طاها
شیعه تا روز حشر پریشانت
پدر و مادرم به قربانت
دشمنان خاندانت آزردند
باغبان دو گل تو پژمردند
حسنین تو خون دل خوردند
چه غریبانه پیکرت بردند
همه از غصه بوده گریانت
پدر و مادرم به قربانت
شکرلله منم غلام تو
پر شده ساغرم ز جام تو
گوش جانم پر از کلام تو
ذکر لب هام همیشه نام تو
من(رضایم) ریزه خور خوانت
پدر و مادرم به قربانت
- پنج شنبه
- 19
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 11:48
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه