◾بعداز شهادت حضرت علی(ع)
گرچهدرکوفهشدهغصه نصیبم زینب
جمع کن بستر بابای غریبم زینب
ردخونسرباباست دراین حجره ولی
جایمن پاک کن این خونحبیبم زینب
آنقدر گریه مکن وقت سحر نزدیک است
خیز از جای کنون وقت سفر نزدیک است
دلمان تنگ مدینهاست بیا تا برویم
بخدا روءیت آن خانه و در نزدیک است
دلم از غصهی مادر بخداگلگون است
وقت افطار از آن زهر دهانم خون است
تو روی کرببلا من به مدینه ای وای
ردخون سرببریده در این هامون است
میرویباز بیایی تو به کوفه خواهر
همره خیل اسیران و گلان پرپر
روی نیزه سر ببریده تماشا دارد
دختران را تو از این کوچه و بازار ببر
گرچهدرکوفهشدهغصه نصیبم زینب
جمع کن بستر بابای غریبم زینب
ردخونسرباباست دراین حجره ولی
جایمن پاک کن این خونحبیبم زینب
آنقدر گریه مکن وقت سحر نزدیک است
خیز از جای کنون وقت سفر نزدیک است
دلمان تنگ مدینهاست بیا تا برویم
بخدا روءیت آن خانه و در نزدیک است
دلم از غصهی مادر بخداگلگون است
وقت افطار از آن زهر دهانم خون است
تو روی کرببلا من به مدینه ای وای
ردخون سرببریده در این هامون است
میرویباز بیایی تو به کوفه خواهر
همره خیل اسیران و گلان پرپر
روی نیزه سر ببریده تماشا دارد
دختران را تو از این کوچه و بازار ببر
- چهارشنبه
- 8
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 15:56
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه