وداع با ماه رمضانالکریم
شبهای آخر ماه صیام
خداحافظ ای ماه راز و نیاز
خداحافظ ای آه و سوز و گداز
خداحافظ ای ماه غفران من
خداحافظ ای وصل و هجران من
خداحافظ ای افتتاح و مجیر
دعای ابوحمزهی دستگیر
دعای سحر سرّ بیداریم
تو ای شاهد و شور بازاریم
خداحافظ ای ماه جود و سخا
خدایی شدم با تو ماه خدا
خداحافظ ای لیلهالقدر من
خداحافظ ای ماه من بدر من
شده شاملم رحمت واسعه
توکردیهمهلطف خود را هبه
خداحافظ ای گریهی نیمه شب
خداحافظ ای کام خشکیده لب
زخشکی لب گفتم و سوختم
چو شمعی سراپای افروختم
دلم یاد کرببلا میکند
مرا از گناهان جدا میکند
به پا میکنم روضهی علقمه
که شاید ببخشد مرا فاطمه
ز دستان سقا علم تا فتاد
امید همه رفته ناگه به باد
علمدار افتاده از صدر زین
حسینآمدازخیمهگفتاین چنین
پناه همه بیپناهم مکن
علمدار من بیسپاهم مکن
زجاخیز و کن رو به سوی حرم
چسان پیکرت را به همره برم
تنت اربا اربا چو اکبر شده
عزادار داغ تو مادر شده
زداغ تو پشت حسین خم شده
دگر بعد تو عمر من کم شده
- دوشنبه
- 13
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 2:46
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه