در دعای اهل دل، باران فراز آخر است
گریه کن در گریۀ عاشق صفایی دیگر است
عاشقان با اشک تا معراج بالا میروند
بهترین سرمایۀ انسان همین چشم تر است
در جواب بیوفایی خلوتی با خود بساز
دست کم تنها شدن از دل شکستن بهتر است
شد فراموش آنکه بیش از قدر خویش آمد به چشم
آنکه با گمنام بودن سر کند نامآور است*
صحبت از پرواز، جانکاه است وقتی روح ما
مثل مرغ خانگی زندانی بال و پر است
گرچه چندی چهرۀ خورشید را پوشاندهاند
در پس این ابرهای تیره صبحی دیگر است
- چهارشنبه
- 5
- تیر
- 1398
- ساعت
- 16:16
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
محمد حسن جمشیدی
ارسال دیدگاه