نور حی مبین معصومه آمد
گل گلزار دین معصومه آمد
از سپهر ولای آل احمد
مه روی زمین معصومه آمد
هدیه ای ازحی سرمدی آمد(۲)
گل گلزار محمدی آمد(۲)
ای حبیبم معصومه
ای طبیبم معصومه
جشن شوروشعف برپا شد امشب
هفتمین نور حق باباشد امشب
تا که آمد گل موسی بن جعفر
در جنان شادمان زهرا شدامشب
بر مشام جان عطر جنان آمد
مهی دریثرب امشب عیان آمد
ای حبیبم معصومه
ای طبیبم معصومه
همه جا غرق نورو در سروراست
شهر یثرب چنان وادی طور است
جشن میلادی اخت الرضا شد
عاشقان ولا،وقت حضوراست
نجمه شادان است فاطمه خندان است
پرز نور ولا قلب محبان است
ای حبیبم معصومه
ای طبیبم معصومه
غنچه ای از گلستان ولایی
از تبار علی و مصطفایی
دختر نجمه و موسی بن جعفر
تالی فاطمه خیرالنسایی
گل والایی کعبه دلهایی
تو به بحر دین گوهر یکتایی
ای حبیبم معصومه
ای طبیبم معصومه
اوگل گلشن آل رسول است
خلق و خویش چو زهرای بتول است
ایکه داری امید عفووغفران
مهراوحب او ،مهر قبول است
کرده او احسان شدم براومهمان
با نگاه خود کند مرا درمان
ای حبیبم معصومه
ای طبیبم معصومه
در سپهر ولا ماه منیری
همچنان فاطمه خیر کثیری
شب میلاد تو ای گل نجمه
آمدم از کرم دستم بگیری
با نگاهت از غمها رهایم کن
به حق زهرا بانو دعایم کن
ای حبیبم معصومه
ای طبیبم معصومه
ای که کردی به من عمری عنایت
من کجا و تو و لطف و عطایت
ای امید تمام اهل عالم
کن نظر بار دیگر بر گدایت
تو کرم کردی غرق تولایم
دیدن کویت بود تمنایم
ای حبیبم معصومه
ای طبیبم معصومه
حرم با صفای تو بهشتم
حق نهاده ولایت در سرشتم
بسکه خوبی ز لحظه ولادت
مهر تو شد عجین با سرنوشتم
صحن و ایوانت جنت هر شیعه است
زائر کویت تا به جزابیمه است
ای حبیبم معصومه
ای طبیبم معصومه
- دوشنبه
- 10
- تیر
- 1398
- ساعت
- 14:33
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه