ناگاه ملعونى از آن قوم اشرار كه كنيه آن لعين را ابوالحتوف جعفى مىگفتند تيرى به جانب آن حضرت انداخت، آن تير چون از چلّه كمان كين آن كافر عنيد رها شد، بر پيشانى آن حضرت رسيد. آن تير جفا را از پيشانى انور خود كشيد، خون از جبين اطهرش مانند سيلاب آب به روى انور و ريش مباركش جارى گرديد. آن حضرت گفت: خداوندا! تو دانا و خبردار هستى و مىبينى كه از اين گروه عاصيان چه بلاها به سر من مىآيد و از دست ايشان چه مىكشم! خداوندا! به عذاب خود همه اين گروه عاصيان را احاطه نما و يكى يكى ايشان را بكش و كسى از ايشان را در روى زمين باقى مگذار و هرگز ايشان را ميامرز.
منبع: محن الابرار علامه مجلسی؛ ترجمه هشترودی تبریزی؛ ص ۱۰۴۸
- سه شنبه
- 11
- تیر
- 1398
- ساعت
- 14:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه