بند اول
جدایی،شکسته قلبه دختری رو
که داره،جون میده از فراق بابا
به کنج،خرابه بی قرار و مضطر
میگیره،از عمه زینبش سراغ بابا
دیگه زنده موندن عذابه براش
میترسه که میلرزه دائم صداش
شده چشم براه شده چشم براهه باباش
کجایی ای شمع و چراغِ خرابه کجایی
بیا که با تو شام تارم سحر شه بابایی
یا ابـتا یا ابـتا
?بند دوم
شبیه،فاطمه قامتش خمیده
تمومه،پیکرشم زخم و کبوده
خستهٔ،راهه که داره آبله پاش
آخه تو،محله ی یهودی بوده
لگد خورده که بی جونه پیکرش
زدن سیلی که تاره چشم ترش
گرفته آتیش گرفته آتیش معجرش
دیگه از این زمونه سیره بهونه میگیره
تا سر باباشو رو دامن میگیره میمیره
یا ابـتا یا ابـتا
۱۳۹۸/۴/۸
- سه شنبه
- 11
- تیر
- 1398
- ساعت
- 15:6
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه