زمينه ، زمزمه
شهادت اميرالمومنين سلام الله عليه
به سبك ، به سمت گودال از ....
كه ختم به همان اشعار است
يه عمره ميسوزم ، ميون اين غمها
رفتي و بعد از تو ، پير شدم زهرا
دارم ميام پيشت ، فاطمه اين روزا
چقدْر غم ديدم ، پير شدم زهرا
صداي زينب بود ، كه گفت وا اُمّا
ناله كشيدم من ، پير شدم زهرا
چقدر زمين خوردم ، همش توي راها
كنار تابوتت ، پير شدم زهرا
پير شدم زهرا .....
چادرت و ديدم ، به زير دست و پا
ميون اون كوچه ، پير شدم زهرا
به موقع غسلت ، جونم اومد بالا
تا پهلوت و ديدم ، پير شدم زهرا
روزي كه پيدا شد ، گوشواره رو خاكا
مُردم و دق كردم ، پير شدم زهرا
چقدْر خنديدن ، به اشكاي ماها
تو مجلس ختمت ، پير شدم زهرا
پير شدم زهرا .....
يادت مياد گفتي ، حسين ميشه تنها
ميري توي مقتل ، پير شدم زهرا
چقدْر برا زينب ، گفتي از عاشورا
تا گفتي از گودال ، پير شدم زهرا
**********
به سمت گودال از ، خيمه دويدم من
شمر جلو تر بود ، دير رسيدم من....
سر تو دعوا بود ، ناله كشيدم من
سر تو رو بردن ، دير رسيدم من....
دير رسيدم من ......
- چهارشنبه
- 12
- تیر
- 1398
- ساعت
- 9:59
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه