پایان یکیست، پنجرهٔ آسمان یکیست
خورشید بین این همه رنگینکمان یکیست
ما دست دادهایم به هم، چشممان به اوج...
ما را به سمت دست خدا نردبان یکیست
هم مَسلکیم، قامتمان پیش حق دو تاست
تا روز حشر، قبلهٔ ایمانمان یکیست
هنگام همکلامی معشوق، بین ما
در سجده و رکوع و تشهد، زبان یکیست
پیرانمان نصیحتمان کردهاند و ما
آموختیم عاقبت داستان یکیست:
تکبیرگو به کشتن تکفیر میرویم
سنگر یکیست، دشمن این دودمان یکیست
قرآن سپرده است به ما: «لا تَفَرَّقُوا»
منشور عشقبازی ما در جهان یکیست
دریا برای ماست، نترسیم از مسیر
پایان رودهای مداوم روان یکیست
- دوشنبه
- 17
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:34
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسن اسحاقی
ارسال دیدگاه