همینکه با عصای دانشش بشکافت دریا را
از امواج جهالت یک تنه رد کرد دنیا را
شبیه باد، اسب یکه تاز شیعه را می تاخت
که در گوش جهان شیهه کشد اسلام یکتا را
تمام کاینات انگشت حیرت بر دهان بودند
چنان که جلب خود می کرد علم او نظرها را
بخوان از «واقعه» ای سوره ی سربسته ی تاریخ...
به گوش خسته ی دنیا بخوان آیات فردا را
فقط تو می کنی تعبیر خواب ابن سیرین را
فقط علم تو خواهد داد... جواب ابن سینا را
تمام شهرهای فیض گشوده می شود یک یک
همینکه پای درب این مدینه می بری ما را
تو آن قران یکتایی که در خود گرد آورده ست...
...هم تورات موسی را و هم انجیل عیسا را
یقین دارم که اعجاز تو و اکسیر علم توست
اگر یوسف موفق شد جوان سازد زلیخا را
نمی دانم اگر مجنون گذارش بر بقیع افتد
چگونه شرح خواهد داد برایت حال لیلا را
توسل می کنم هر شب به نام چهارده معصوم
که یک شب در کنار تو بخوانم « یا وجیها» را
بقیع عشق من ماندم چه بوی غربتی داری
که انسان در تو می جوید شمیم قبر زهرا را
*
چه سری است در نامت، به هر حاجت که برخوردم
کسی در گوش من می گفت...صدا کن نام آقا را
- سه شنبه
- 18
- تیر
- 1398
- ساعت
- 15:26
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
لعیا حمدی
ارسال دیدگاه