• پنج شنبه 6 اردیبهشت 03


شعر مثنوی مناجات -(خدایا رحمتی در کار من کن)

1094

خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن

که در کار تو از بایستۀ تو
نکردم آن‌چه بُد شایستۀ تو...

به درگاه تو آوردم الهی
گناهی بیش‌تر از هرچه خواهی

گناه من اگر بر رویم آری
فغان از خجلت، آه از شرمساری...

نظر کن کانَدرین عجز و اسیری
چه خواهم کرد اگر دستم نگیری...

اگرچه مدتی گمراه بودم
به عصیان رانده‌ی درگاه بودم

خدایا آمدم بازت به درگاه
وز آن تقصیرها استغفرالله

در آن ساعت که پیشت عذرخواهان
به عذر آیند از شرم گناهان

گنه شوید گر ابر رحمتت چه؟
چه کم گردد ز بحر رحمتت، چه؟...

نه راهی کآیم و دم‌ساز گردم
نه روی آن‌که از در، بازگردم...

الها! خالقا! پروردگارا!
کریما! راحما! آمرزگارا!

توقع دارم از اِنعام عامت
به نور احمد و سرِّ کلامت

که باز آری «سلیمی» را به راهش
ببخشی از کرم جرم و گناهش...

  • یکشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران