دوباره جمعه شد کم شد توانم
به یاد مهدی صاحب زمانم
دوباره جمعه شد بر تو سلامم
رسد عطرو بوی تو بر مشامم
دوباره جمعه شد من بی قرارم
برای دیدنت چشم انتظارم
دوباره جمعه شد کردم هوایت
دوباره آمده سویت گدایت
دوباره جمعه شد بر تو پناهم
ز رحمت کن گل زهرا نگاهم
دوباره جمعه شد قلب شکسته
به یاد تو در این محفل نشسته
دوباره جمعه شد یاد تو هستم
به یاد تو دخیل گریه بستم
دوباره جمعه شد من بی شکیبم
کی آید از سفر یارو حبیبم
دوباره جمعه شد یار غریبم
شده از هجر رویت غم نصیبم
دوباره جمعه شد از تو جدایم
تو را خواهم ز درگاه خدایم
دوباره جمعه شد بی تو صفا نیست
بخوانم ندبه و روح دعا نیست
دوباره جمعه شد بنگر به حالم
زهجر روی تو بشکسته بالم
دوباره جمعه شد دارم نوایی
امید شیعه ی حیدر کجایی
دوباره جمعه شد دستم به سویت
دعا فرما بگیرم عطروبویت
دوباره جمعه شد شرمنده ام من
ز خجلت سر به زیر افکنده ام من
دوباره جمعه شد زار و حزینم
زسوز هجررویت دل غمینم
دوباره جمعه شد با چشم گریان
منم از هجر روی تو پریشان
دوباره جمعه شد جای تو خالیست
به یاد تو سرشک از دیده جاریست
دوباره جمعه شد از غم خمیدم
چرا آن روی ماهت را ندیدم
دوباره جمعه شد هستم گرفتار
به هر محفل روم من در پی یار
دوباره جمعه شد غرق نیازم
کجایی یار خوب و دلنوازم
دوباره جمع شدبنما دعایم
که من عبدو غلام تو( رضایم)
- دوشنبه
- 31
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:14
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه