دیشب به سرم باز هوای دگر افتاد
در خواب مرا سوی خراسان گذر افتاد
چشمم به ضریحِ شَهِ والا گهر افتاد
این شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
.
.
این قبرِ غَریب الغُربا خسرو طوس است
این قبرِمُغیث الضُّعفا شَمس شُموس است
خاک درِ او، مرجعِ ارواح و نفوس است
باید ز رَهِ صدق، بر ا ین خا ک در افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
.
.
این روضۀ پر نور، به جنّت زده پهلو
مغز مَلَک از عطر نسیمش شده خوشبو
بشنید نسیم سحری رایحۀ او
کز بوی بهشتیش، چنین بی خبر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
.
.
حورانِ بهشتی زده اند، در حرمش صف
خِیلِ مَلَک از نور، طَبَق ها همه بر کف
شاهان به ادب در حرمش گشته مُشرّف
اینجاست که تاج از سر هر تاجوَر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
.
.
اولاد علی شافع یوم عَرَصاتند
دارای مقامات رَ فیعُ ا لدَّرَجاتند
در روز قیامت همه اسباب نجاتند
ای وای بر آن کس که به این دَرّه در افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
.
.
کام و دهن از نام علی یافت حَلاوت
گل در چمن از نام علی یافت طَراوت
هر کس که به این سلسله بنمود عَداوت
در روز جزا، جایگهَش در سَقَر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
.
.
هر کس که به این سلسلۀ پاک جفا کرد
بد کرد، نفهمید، غلط کرد، خطا کرد
دیدی که یزید از ستم و کینه چه ها کرد
آخر به دَرَک رفت و به روحش شَرَر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
.
.
اولادِ اُمَیّه چو دَرِ کینه گشودند
بر عِترَتِ اطهار بسی ظلم نمودند
آخر همگی بِیدَقی از لعن ربودند
دیدیم که از نام و نشانشان، اثر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
.
.
حَجّاج که شد منکر هر خارقِ عادات
می کُشت به هر روز، بسی شیعه و سادات
امروز به او لعن کنند اهلِ سعادات
آوازۀ ظلمش به همه بحر و بر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
.
.
کردند جفاها بنی عبّاسِ ستمگر
مسموم شد از ظلم و جفا موسِیِ جعفر
بر قلب غریب الغربا، زَهر زد اَخگر
ظلم بنی عباس، به گیتی سَمَر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
.
.
بست آب به قبر شهدا چون مُتوکّل
در اوج فلک روح مَلَک شد متزلزل
دریا به فغان، موج زنان نعره زد از دل
در سطح زمین، غُلغُله در خشک و تر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
.
.
جِیشِ مُتوکّل، به لبِ شط بِنِشَستَند
بر زایِرِ شاه شهدا، راه ببستند
از کین، دل زَوّارِ حسین را بِشِکَستَند
از قافلۀ عشق، بسی دست و سر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
.
.
ای قبله هفتم که تویی مظهر یاهو
ای حجت هشتم که تویی ضامن آهو
ما جمله نمودیم به سوی حرمت رو
از عشق تو در قلب و دل ما شرر افتاد
با آل علی هرکه درافتاد، ورافتاد
.
.
یا رب به حَقِ مَنزلتِ شاه شهیدان
امسال نما لطف، به مرد و زنِ تهران
ما غرق گناهیم، تویی غافرِ عصیان
این شعر مرا بارِ دگر در نظر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
- دوشنبه
- 31
- تیر
- 1398
- ساعت
- 12:8
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سید اشرف الدین حسینی
ارسال دیدگاه