ای جلوه گر از مرقد تو نور محمد
ای وجه خداوند ، در آیینه ی مرقد
مشهد شده از برکت تو معجزه باران
باران شده هر ابر که آمد سوی مشهد
نازل شده در شان شما آیه ی تطهیر
ساکن شده در حصن شما آیت سرمد
ای سلسله در سلسله ، فریاد طلاکوب
ای قافله در قافله ، فرش تو زبرجد
شیر روی پرده ز اشارات تو جان یافت
آهو به تمنای تو در دام قدم زد
صد چشمه ی  جاری شده آغوش گشوده
بر قطره ی اشکی که به پابوس تو آمد
دریای کراماتی و هنگام تلاطم
جزر تو کرم گشته و احسان تو شد مد
ای تا ابد ، از روز ازل ، خلق جهانی
در صحن "عتیق و نو" ی تو مانده مردد
سوگند خورند آینه ها هیچ گدایی
با دست تهی از در این خانه نشد رد
عمریست که من سنگم و تو آینه یعنی
تو خوبتر از خوبتر از خوبی و من بد
چشمی به سوی سیم و زر  خلق ندارم
حالا که خدا داده مرا اینهمه گنبد
بگذار خداحافظی ام زود بمیرد
در دار سلام تو شوم زنده مجدد
                    
                    
                
                - سه شنبه
- 1
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 12:8
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
- 
                            میثم مومنی نژاد

 
                 
                 
                
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه