بند اول
واویلا،رسیده لحظه ی جدایی
میونه،خواهر محزون و برادر
میبوسه،تو این دم آخری زینب
حنجره،برادر و به جای مادر
تمومِ امیدش به میـدون میره
داره از کنارش پریشـــــون میره
روی ذوالجناح با چشمای گریون میره
آهسته ای هستیِ زینب نرو از کنــــارم
من که به غیر تو کسی رو ندارم ندارم
مهـلاً مهـلا یابن الزهـرا
?بند دوم
به اسبا،نعلای تازه زدن ای وای
مادری،اومده با قد خم ای وای
آورده،هجوم به خیمه ها یه لشکر
کربلا،پُر شده از نامحرم ای وای
داره میدرخشه رو نیزه سـری
تو گودال به سر میزنه خواهــری
گرفته آتیش گرفته آتیش دامن دختری
کسی نبود بده تســـــــلا به زینــــب واویلا
تازه شروع میشه مصیبت از امشب واویلا
واویلـــــتا واویلـــــتا
۱۳۹۸/۴/۲۹
- شنبه
- 5
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 12:12
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه