ای یاد تو در عالم آتش زده بر جانها
هرجا ز فراق تو چاک است گریبانها
.
نامت چو به لب آید همواره بود با آه
از شوق تو در دلها برپا شد طوفانها
.
پروانهی بیپروا یعنی تو که در وصفت
بر منبر شاخ گل بلبل زده دستانها
.
ای گلشن دین سیراب با اشک محبّانت
از خون تو شد رنگین هر لاله به بستانها
.
بسیار حکایتها گردیده کهن اما
جانسوز حدیث تو تازهست به دورانها
.
هر چند پریشانی شد حاصل عشاقت
با یاد تو از هر سو جمعند پریشانها
.
یک جان به ره جانان دادی و خدا داند
کز یاد تو چون سوزد تا روز جزا جانها
.
در دفتر آزادی نام تو به خون ثبت است
شد ثبت به هر دفتر با خون تو عنوانها
.
این سان که تو جان دادی در راه رضای حق
آدم به تو مینازد ای اشرف انسانها
.
قربانی اسلامی با همت مردانه
ای مفتخر از عزمت همواره مسلمانها
.
قربانگه عشق تو شد قبلهی اهل دل
زین کعبهی جان افزا آرایش ایمانها
.
عشّاق بلا پرور خود را چو برند از یاد
با دوست چنین بندند بیواسطه پیمانها
.
مدح تو که یارد گفت ای سرور جانبازان
کاین وصف نمیگنجد در دفتر و دیوانها
.
- شنبه
- 5
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 14:17
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه