دلم مستِ نگاه تو
شده غمگین برای تو
آب دریاها ، تا ابد محزون
از چشای اشکت ، ابالفضل
دل اسیر مشکت
تو هستی تنها سپهدارم
بمون پیشم ای علمدارم
میشه تنها ، بین این اعدا
خواهرت زینب ،
میگه زیر لب ،
یاورم ابالفضل
ببین ظهری إنکسر
شبیه داغ پسر
شدم گریون ، از غمت محزون ، ای دوای دردم
وای ، بی تو برنگردم
ببین آه سردم ، ببین کوه دردم
چه جوری بی تو ابوفاضل
سوی خیمه برگردم
علمدار من ، علمدار من ، علمدار من
******
شده صحرا سرای غم
نکِش پاتو جلو چشمم
پشت من خم شد ، اشک نم نم شد
بارون نگاهم ، ابالفضل
پاشو تکیه گاهم
ببین قدم گشته خمیده
پاشو دشمن داره می خنده
ببین خیمه ، بی علمداره
دیگه مردی نیست
تا نشه غارت
خیمه هام ابالفضل
تو رفتی ای تکیه گاه
می مونه چشماش به راه
رباب من ، با غم و محن ، منتظره آبه
وای ، نقشه هاش بر آبه
حالا موندم تنها ، میون این اعدا
شدی راحت از زمان و زمین
می روی سوی زهرا
علمدار من ، علمدار من ، علمدار من
شاعر : محمد حسن قمی
- پنج شنبه
- 28
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 5:6
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمد حسن قمی
ارسال دیدگاه