نور حی مبین پسر ساجدین
شیعیان را آقا تویی حبل المتین
یم عصمت را گوهری باقر
شافع روز محشری باقر
حضرت باقر حضرت باقر(۲)
همچو بابت علی بی قرینه تویی
کشته ی زهر کین در مدینه تویی
شهر یثرب شد در عزا امشب
از غم داغت کربلا امشب
حضرت باقر حضرت باقر
ای شهیدستم سوزم از رنج و غم
ازغم داغ تو صبر من گشته کم
ای که بودی چون پدرت مظلوم
شده ای بازهرستم مسموم
حضرت باقر حضرت باقر
زده زهرهشام شرری بر دلت
یابن فاطمه سوخت همه ی حاصلت
در مدینه از نفس افتادی
یابن حیدر کشته ی بیدادی
حضرت باقر حضرت باقر
ای به غم مبتلا دیده ای کربلا
بر گل فاطمه ستم اشقیا
دیده ای دشمن روز عاشورا
کرده خون قلب حضرت زهرا
حضرت باقر حضرت باقر
دیده ای غرق خون حنجر اصغراست
پاره پاره ز کین پیکر اکبر است
دیدهای صبر جد تو کم شد
از غم و اندوه قامتش خم شد
حضرت باقر حضرت باقر
دیده ای ناله ی اخا ادرک اخا
دیدهای بر زمین دست از تن جدا
دیده ای پرپر شد گل یاست
بر زمین افتاد عمو عباست
حضرت باقر حضرت باقر
دیده ای شمردون خنجر از کین کشید
بین گودال خون سرجدت برید
ای گل زهرا شدی جان برلب
دیدهای اشک عمه ات زینب
حضرت باقر حضرت باقر
دیده ای آتش کینه برخیمه ها
سر جدت حسین بر روی نیزه ها
دیده ای گشته عمه ات تنها
بر سر و سینه زند از غم ها
حضرت باقر حضرت باقر
دیدی بعد از حسین دشمنان آمدند
جای هر تسلیت عمه را میزدند
دیده ای از غم همه پژمردند
نام بابا برده کتک خوردند
حضرت باقر حضرت باقر
دیده ای ظلم وکین کوفه وشهرشام
بر شما میزدند سنگ کینه زبام
دیده ای دشمن بر شما خندید
زین مصیبتها عمه مینالید
حضرت باقر حضرت باقر
زاینهمه رنج و غم همچوشمع شدی آب
عمه زینب کجا رنج بزم شراب
دید حسینش میزددم ازمحبوب
بی حیا دشمن بر لبش زدچوب
حضرت باقر حضرت باقر
- پنج شنبه
- 10
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 10:10
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه