مسلمم تنهای تنها
مانده ام با کوه غم ها
من سفیر شه کربلایم
این بود ذکر و شور و نوایم
تومیا کوفه مولا حسین جان(۲)
تومیا کوفه حسینم
من به فکر زینبینم
کوفیان مردمی بی وفایند
میهمان کش زراه جفایند
تو میا کوفه مولا حسین جان
گرچه بر مولاسفیرم
دست این مردم اسیرم
کوفیان حرمتم را شکستند
چون علی هر دو دستم ببستند
تو میا کوفه مولا حسین جان
بین دشمن ها غریبم
ظلم و کینه شد نصیبم
یا حسین کار مسلم تمام است
قتلگاهم حسین روی بام است
تو میا کوفه مولا حسین جان
من به عشقت مبتلایم
در ره تو جان فدایم
دشمن از کین بریده سر من
می کشد بر زمین پیکر من
تو میا کوفه مولا حسین جان
- شنبه
- 12
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 10:11
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه