بینِ دشمن غریب افتادی
بی کَس و بی مجیب افتادی
تا که خون جاری از رویت شد
یاد شیب الخضیب افتادی
دشمن بی حیا،بر لبِ تو چرا،تیغ زد از جفا
امان از این بلا
سفیر کربلا،غریب کوچه ها
یا حضرت مسلم مدد مدد مدد...
به تو گشته جفا واویلا
سر تو شد جدا واویلا
پیکرت پَرت شد زِ روی بام
آه ازین ماجرا واویلا
دلْ غمدیده شد،تنت کشیده شد،به خاک کوچه ها
امان ازین بلا
سفیر کربلا،غریب کوچه ها
یا حضرت مسلم مدد مدد مدد...
- دوشنبه
- 21
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 12:45
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه