پاسی ز شب که پخت به پایان رسیده است
بی اطلاع و سرزده مهمان رسیده است
وقتی تنور خانه پر از نور میشود
یعنی که از بهشت به ما نان رسیده است
او ماه سرخ شب زده نینوایی است
در شعبه ای ز نور خروشان رسیده است
پس اینهمه زنان سیه پوش کیستند
این ازدحام تا به شبستان رسیده است
دیدم مخدرات خدا نوحه میکنند
چون از سما الهه یزدان رسیده است
در دست مادری سر خونین یک پسر
انگار تا به حنجره اش جان رسیده است
باران بوسه از لب زخمی آفتاب
از جانب سلاله باران رسیده است
نفرین به همسری که عزادارمان نمود
آزار او به محضر خوبان رسیده است
نیزه به نیزه این سر مجروح بی گمان
از کربلا به کوفه ویران رسیده است
- شنبه
- 26
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 10:50
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین جعفری
ارسال دیدگاه