امشب که ماه غرق تماشاست درتنور
انوار صبح عشق هویداست درتنور
ازفرش تا به عرش پُل نور بسته اند
این جلوۀ خدای تعالاست درتنور
آئینه ای ز سورۀ نوراست روی خاک
یاآیه ای زعّلم الاسماست درتنور
این جلوۀ جمال جمیل پیمبر است؟
یا این سربریدۀ یحیاست درتنور
موسی کجاست تانگردآن چه دیدنی است
اشراق طورو وادی سیناست درتنور
امشب فرشتگان خداناله می زنند
ازشور اشک وناله چه غوغاست درتنور
خاکستری شده است چراروی انورش
این آفتاب سرخ که پیداست درتنور
پایان ندارداین غم جان سوز وشعله ور
شامی به وسعت شب یلداست درتنور
ای ماه گریه کن، ستاره بیفشان به روی خاک
خورشیدسربریدۀ زهراست درتنور
مرغان نوحه خوان سحر نوحه می کنند
بزم عزای فاطمه برپاست درتنور
برلوح زرنگار«وفایی» نوشته اند
خورشید صبح روشن فرداست درتنور
- جمعه
- 22
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 19:28
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه