تموم نمیشه این / عذاب هر شبه
این سر غرق خون / عزیز زینبه
این اشک و گریه ها - دیگه معمولیه
شنیدم که سرت - خونه ی خولیه
حسین جانم حسین ۴
تمام مشغلم / اون سر بی تنه
جای سرت مگه / تنور روشنه
خاک و خاکسترش - میشینه روی تو
میدونم توو تنور - میسوزه موی تو
حسین جانم حسین ۴
امشب که داره نور / بی حد و بی کرون
میباره از تنور / به سمت آسمون
ای کاش که مادرم - پیش تو داشت حضور
تا سر سوختَتو - برداره از تنور
حسین جانم حسین ۴
- چهارشنبه
- 26
- مهر
- 1402
- ساعت
- 14:5
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه