• دوشنبه 3 دی 03

 علیرضا خاکساری

متن شعر شب هشتم محرم 98 حضرت علی اکبر(ع) -(آفرین بر هرکه گوشش بر دهان رهبری ست)

1689
4

آفرین بر هرکه گوشش بر دهان رهبری ست
رهبری که ناهی سرسخت بدعت آوری ست
افتخار ماست که پیر و مراد راهمان
خلق و خویش فاطمی و راه و رسمش حیدری ست
بیرق اسلام باید در زمین محکم شود
این همان تکلیف هر رزمنده در هر سنگری ست
جمله ی "ما میتوانیم" از پیام کربلاست
 اولین رکن و اساس جامعه خودباوری ست
روضه های هرشب ما بی رسالت نیست نیست
اشک ما و باور ما موجب روشنگری ست
کربلای دیگری برپا نخواهد شد دگر
خاکریز شیعه مملو از حمید باکری ست 

اربا اربا هم شویم از حامیان رهبریم
ما مقلدهای چشمان علی اکبریم 

خلق و خویش مصطفی و قد و بالایش علی ست 
چشم و ابرویش پیمبر نور سیمایش علی ست 
او علی بن حسین بن علی و فاطمه ست
مادرش زهرای مرضیه ست و بابایش علی ست 
میمنه تا میسره یا میسره تا میمنه
بهترین شیرین ترین ذکر رجزهایش علی ست 
کوری چشم تمام قاسطین و مارقین 
نقش سربندش و بازوبند زیبایش علی ست 
با علی یعنی حیات و بی علی یعنی ممات
عشق امروزش علی و عشق فردایش علی ست
ابن ملجم ها سر او را نشانه می روند 
به همین جرمی که نام بامسمایش علی ست 

چون مدینه بار دیگر کوچه ای وا می کنند
با هجوم تیغ و نیزه اربا اربا می کنند 

تیغ دشمن بی هوا برگ و برش را می برد
خنجری از پشت سر بال و پرش را می برد 
هرکسی با حمله ای با حربه ای با ضربه ای
پاره پاره پاره های  پیکرش را می برد 
بگذرم ...من مانده ام آخر حسین از معرکه
با چه حالی تا حرم تاج سرش را می برد
لشگری آمد برای بردنش تا خیمه ها
چه غریبانه علی اکبرش را می برد 
مثل تسبیحی که با چنگی ز هم پاشیده است
تکه تکه در عبا پیغمبرش را می برد 
با چنین وضعی که در بین عبایی جمع شد
اکبرش را می برد یا اصغرش را می برد؟
دل شکسته بعد اکبر از دل نامحرمان 
سمت خیمه همره خود خواهرش را می برد 


آخرش این مرثیه ما را مدینه می برد...

  • شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران