گل من از اثر خار به هم ریخته ای
از سر نیزه ی اغیار به هم ریخته ای
مات با پهلوی پاره شده ات حرف زدم
نکند از نوک مسمار به هم ریخته ای
اربا اربا شدنت دور نماند از چشمم
پیش چشمان من زار به هم ریخته ای
یا علی گفتم و برداشتمت از روی خاک
چون که دیدم صد و ده بار به هم ریخته ای
مادرم از اثر ضربه دو چشمش شد تار
چشم من شد ز غمت تار به هم ریخته ای
******
شائق
- پنج شنبه
- 14
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 14:21
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه