• پنج شنبه 6 دی 03

 محمود اسدی

(غزل)ماهپاره ی حرم/تا ز خیمه سوی آن لشکر روان مه پاره شد

690

تا ز خیمه سوی آن لشکر روان مه پاره شد
عمه اش دل نگران و مادرش آواره شد

تا که تیر آمد تکانی خورد بر دست پدر
گوش تا گوش علی از تیر دشمن پاره شد

یک قدم می رفت و بر می گشت سمت خیمه ها
حرمله می گفت دیدی شاه هم بیچاره شد

یکنفر می گفت این سر را به نیزه می زنم
یکنفر در فکر غارت کردن گهواره شد
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 1
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:46
  • نوشته شده توسط
  • هاشمی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران