خواستم تا که زنم بوسه به اعضات علی
جای یک بوسه ندیدم به سراپات علی
تا که یکبار دگر لب بگشایی به کلام
خون کنم پاک من از گوشه ی لبهات علی
به زمین خوردن من لشکریان خندیدند
از روی زین شده ام محو تماشات علی
از زمین جمع تنت،کار من تنها نیست
ز دم تیغ شده جسم تو خیرات علی
به عبا ریخته ام،ریخته های بدنت
اثری نیست بجا از قد رعنات علی
خیز و بنگر وسط هلهله ها زینب را
عده ای خیره سوی عمه ی سادات علی
*********
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج
- یکشنبه
- 3
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 12:7
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه