ای لاله ی خونین بدن قاسمم
لب بگشا بگو سخن قاسمم
شد حلقه حلقه از تو تن قاسمم
تا که من زنده ام از تو شرمنده ام
قربان رنج و محن تو
خون می چکد از دهن تو
تنت شده پاره تر از پیرهن
نمانده جای سالمی روی تن
مثل زره زره زره شد بدن
ای گل معطر شدی مثل اکبر
وقتی رسیدم بر سر تو
دیدم گسسته پیکر تو
داماد کربلا تماشا شدی
هم قد و هم قامت سقا شدی
زیر سم اسب ز هم ما شدی
ای عزیز دلم داغ تو مشکلم
شکسته شد آیینه ی تو
کی نیزه زد بر سینه تو
*****
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج
- یکشنبه
- 3
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 22:4
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه