توی خیمه میبارم، مثل ابر بهارم
جز فدای تو بودن آرزویی ندارم
موندنم حاصلی نداره
تیر و نیزه داره میباره
بین لشگر عمو بیچاره
ای وای از این صحرای کربلا
ای وای از این مردم بی وفا
چی می بینم عمو جان شد به جسمت جسارت
یک سپاه و تنی که رفته دیگه به غارت ...
مثل بابام شدی تیر بارون
مثل حالم تنت پریشون
تو کجا گرگای بیابون ...
ای لب تشنه، ای پاره تن عمو
ای کشته ی دور از وطن عمو
- سه شنبه
- 5
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 9:16
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر روشن ضمیر
ارسال دیدگاه