شمع جمع عالمین،بر حسین نور دو عین
بر لب عالم بود،ذکر یا بنت الحسین
تو گلی از گلشن پیغمبری
فاطمی سیرت ز نسل حیدری
یا رقیه الحسین۲
نور چشم اولیا،هستی خون خدا
از تو بر جان می رسد،عطر و بوی کربلا
ای تمام عالم هستی فدات
جنت شیعه بود صحن و سرات
یا رقیه الحسین۲
نیستم بیگانه ات،گشته ام دیوانه ات
تا نفس آید برون،سایلم بر خانه ات
یا رقیه گشته ام مهمان تو
ریزه خوار سفره ی احسان تو
یا رقیه الحسین۲
شکر لله تا ابد،با تولای توام
در تمام طول عمر،در تمنای توام
آرزویم دیدن کوی شماست
دست های خالی ام سوی شماست
یا رقیه الحسین۲
یا رقیه داغ تو،زد شرر بر حاصلم
غنچه ی پرپر شده،بهر تو سوزد دلم
امشب از سوز غمت جان بر لبم
یاد آن ویران سرا و زینبم
یا رقیه الحسین۲
سر خونین پدر،وارد ویرانه شد
محفل اهل حرم،باز هم غمخانه شد
حل شده دیگر تمام مشکلم
ای پدر خوش آمدی در محفلم
یا رقیه الحسین۲
زجر بی دین از ستم،زخم هایم زد نمک
من فتادم از شتر،او مرا می زد کتک
من چه گویم از غم و رنج سفر
وحشیانه او مرا می زد پدر
یا رقیه الحسین۲
دخت معصوم حسین،ناگهان مدهوش شد
بلبل باغ حسین،از نوا خاموش شد
غنچه ی باغ ولا پژمرده بود
در کنار رأس بابا مرده بود
یا رقیه الحسین۲
- چهارشنبه
- 6
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 11:46
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه