من حر سر تا پا گناهم
مولای من بر تو پناهم
بودم حسین جان در تباهی
آمده ام با روسیاهی
بر من ز رحمت کن نگاهی
مولای عالم یابن الزهرا۳
آمده ام با جرم و تقصیر
دیگر منم از زندگی سیر
من ذره ای کمتر ز خاکم
گر نگذری از من هلاکم
با یک نظر بنما تو پاکم
مولای عالم یابن الزهرا۳
مولای من گر بد و پستم
بر تو دخیل گریه بستم
آمده عبد روسیاهت
هستم حسین جان در پناهت
عوض شدم با یک نگاهت
مولای عالم یابن الزهرا۳
شرمنده ام راه تو بستم
من قلب زینب را شکستم
گرچه گنهکارم حسین جان
بر تو گرفتارم حسین جان
تنها تو را دارم حسین جان
مولای عالم یابن الزهرا۳
بنگر ز خجلت سر به زیرم
خواهم ز حق دیگر بمیرم
گرچه گدایی بی بهایم
مولای من منما رهایم
بگذر تو از جرم و خطایم
مولای عالم یابن الزهرا۳
آمده ام با دست خالی
سوی تو یا مولی الموالی
از عشق تو گشتم لبالب
جانم حسین رسیده بر لب
شرمنده ام از روی زینب
مولای عالم یابن الزهرا۳
ای محور عترت و قرآن
بر من بده تو اذن میدان
ای که تویی شمس هدایت
بر من ز رحمت کن عنایت
خواهم کنم جانم فدایت
مولای عالم یابن الزهرا۳
خواهم ز حق تنها امیرم
روی تو را بینم بمیرم
من غرقه خون در احتضارم
بنگر که من چشم انتظارم
مولای من بیا کنارم
مولای عالم یابن الزهرا۳
- چهارشنبه
- 6
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 11:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه