آقا به زنجیر نفسم اسیرم
پیش تواز غصه من سر به زیرم
یاری نداری تو این دشت غریبی
رخصت بده تا براتو بمیرم
آه ببین حال من رو پریشون
آه ببین چشمم و غرق بارون
حُرَّم اسیرم به عشق تو ارباب
آقا بیا و گدا رو تو دریاب
لب هات ترک خورده مثل کویره
دیگه نداری توی خیمه ها آب
آه دل من براتو کبابه
آه توی خیمه ها قحط آبه
- پنج شنبه
- 7
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 15:32
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر روشن ضمیر
ارسال دیدگاه