تا صدای ناله ات را شنیدم
سراسیمه به سویت دویدم
دیدم آنجا یک حرامی
بر تن تو نیزه جا کرد
بی حیایی هم رسیدو
نیزه را در سینه تا کرد
ای عموجان ای عمو جان
دیدم یکی به جسمت سنان زد
نامردی هم تیری بر دهان زد
دیدم از دور ای عموجان
کاکلت را می کشیدند
زنده بودی و مراکب
روی جسمت می دویدند
ای عمو جان ای عمو جان
شد دستم بر مو آویزان عمو
از نفس افتاده بودم
حرمله تا از ره آمد
از همان فاصله ی کم
بر گلویم تیرکین زد
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج
- پنج شنبه
- 7
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 23:39
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه