ای پیشتاز خیل شهیدان کربلا
ای کوفه با قیام تو میدان کربلا
عطر تو میوزد به بیابان کربلا
اول شهید در ره سلطان کربلا!
ای باغبـان پنج گل پرپر حسین
در شهر کوفه یاور بییاور حسین!
مصباح پرفروغ هدایت تویی تویی
دریای لطف و جود و عنایت تویی تویی
آن کز حسین کرد حمایت تویی تویی
تنهاترین شهید ولایت تویی تویی
در مکتب حسین که خود رهبر تو بود
اول سری که گشت بریده، سر تو بود
از کودکی «حسینحسین»ات شعار بود
بر شانۀ عقیل، دلت پیش یار بود
اسرار عاشقی به رخت آشکار بود
قلبت به شوق دادن جان، بیقرار بود
جانم فدات باد که پیش از ولادتت
داده خبـر، رسـول خدا از شهادتت
دشمن ز چارسو به سویت بست راه، تنگ
از خون به ماه عارضت آخر زدند رنگ
وز چنگ گرگها بدنت گشت چنگچنگ
از بام بر سرت عوض لاله ریخت سنگ
جاری چو خون پاک تو در جام آب شد
آب از شـرارۀ لب خشـکت کبـاب شد
گفتی به «آبآب» چه میخواهی از لبم؟
آتش بگیر از عطش آتش تبم
من یاد کام تشنۀ عباس و زینبم
گریان به آل فاطمه هر روز و هر شبم
پیش از قیام کربوبلا تشنه جان دهم
تا بـر امـام خـویش تـأسّی نشان دهم
در ماتم تو آل پیمبر گریستند
چشم بتول و احمد و حیدر گریستند
عباس و عون و قاسم و اکبر گریستند
در موج خون دو بسمل بیسر گریستند
در هر دلی به یاد تو فریاد و آه بود
حتی حسین، یـاد تو در قتلگاه بود
بر دختر تو چون خبر قتل تو رسید
اشک از دو دیده ریخت و آه از جگر کشید
آن داغدیده قصۀ قتل تو را شنید
دیگر سر بریده میان طبق ندید
هرچنـد ریخت خون دل از دیدۀ ترش
زینب گرفت در بر خود همچو مادرش
ای جان عاشقان شهادت فدای تو
از ما سلام بر سر از تن جدای تو
کوفه نکرد گریه اگر در عزای تو
اشک حسین ریخت به دامن برای تو
«میثم» گـریست بـر بـدن پارهپارهات
در قلب اوست زخم فزون از شمارهات
- جمعه
- 8
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 18:39
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه