◾نوحهیشب سوم محرم۱۳۹۸
◾توسل به سه ساله کربلا
◾بنداول
من سه ساله دختر اربابم
در شب شام سیه مهتابم
عمه امشب چشم براهم
تا بیاید قرص ماهم
من به استقبال بابا
میروم با اشک و آهم
شامیان....ثانی زهرایم
آیهی کوچک طاهایم
نیمه شب کنج این ویرانه
بیدارم در ره بابایم.....
عمهجان باب من نیآمد
عمه جان عمر من سرآمد
در راه سید و سالارم
در طفلی من شدم سرآمد....
واویلا آه و واویلتا(۲)
◾بنددوم
من گل باغ خزانی هستم
گرچه طفلم قدکمانی هستم
آیهی کوچک ز قدرم
من هلالی همچو بدرم
مو پریشان دل شکسته
من ز بالا و ز صدرم
عمهجان....جان به لب رسیده
عمه جان قامتم خمیده
میمیرم از غم این هجران
از سیلی رنگ من ....پریده
عمه جان این خرابه سرده
عمه جان گل رویم زرده
زجر از کین با لگد زجرم داد
میگویم دشمنم نامرده
واویلا آه واویلتا
- دوشنبه
- 11
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 1:32
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه