• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهدا,(انبوه تاول برتنت سر باز كرده)

3101
2

انبوه تاول برتنت سر باز كرده

اين هم نشان ديگري از سرفرازي ست

تاول ، نه ! اين ها مهر تأييد است مومن

تأييد معصوميت در عشق بازي ست

 

 

كپسول هاي سرد اكسيژن برايت

جز آه هاي بي ثمر چيزي ندارند

مي خواهي آسوده شوي حرف تو اين است

  اين سال ها انگار پاييزي ندارند !

  اين سرفه ها ياد آور يك عمر درد است

دردي كه درعمق وجودت ريشه كرده

چيزي نمي گويي ولي مي فهمم ، آري !

مسموميت خون تو را در شيشه كرده

   حتي نفس با تو سر ياري ندارد

با اين همه از هيچ كس شكوه نداري

بر عكس هر ابري كه مي خواهد ببارد

ترجيح دادي بي صدا ، نم نم بباري

  امشب دوباره خاطراتت جان گرفته

يك چفيه و تسبيح و عكسي يادگاري

بايد تو را توصيف كرد اين گونه شايد:

شمعي كه سرگرم است با شب زنده داري

    در هر نفس می سوزی و می سازی اما

  با هر نگاهت حرف داری با من امشب

مضمون چشمت مطلع شعر جدایی است

آیا تو داری می سرایی یا من امشب؟

   فرياد تو با موج هاي "كرخه" رقصيد

در عمق جان " راين" هم حتي اثر كرد

چيزي بگو ، حرفي بزن همراه بغضت

بايد جهان را از شكوهت باخبر كرد

سیدمحمدبابامیری

 

  • جمعه
  • 31
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 8:3
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران