بند اول:
من شاهزاده ی حرم، قاسم بن الحسنم
نام حسین چون عسل، میچکد از دهنم.
تا جان دارم به بدن، از عمو دل نکنم
پیراهن شده مرا، هم زره هم کفنم
لبریز عشق حضرت زهراست سینه ام
چونکه عزیز کرده ی شاه مدینه ام
در جنگ تن به تن همه شاگرد حیدرند
من صاحب تخصص در این زمینه ام
(ان تنکرونی فانا ابن الحسن)
بند دوم:
ارث مردی و جنم، برده ام از پدرم
سربند یافاطمه، بسته ام روی سرم
لشکر پاشیده ز هم، تیغ که بستم کمرم
من هم مانند حسن، لشکر یک نفره م
در قلب من عمیق نشسته عمو حسین
جانم عمیقتر شده مست عمو حسین
باید به روی نیزه به رقص آید آخرش
گیسوی شانه خورده به دست عمو حسین
(ان تنکرونی فانا ابن الحسن)
- شنبه
- 16
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 11:8
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه