معصومه عبدِ یکتا،عزیزِ آلِ طاها
ای گل یاس زهرا،عزیزِ آلِ طاها
جانی و جانانی،خواهرِ،سلطانی
عصمتُ الرّحمانی،خواهرِ،سلطانی
ای کلامَت مِهرِ هدایت
نورِ آسمانِ ولایت
جانِ سینه زنها فدایت
مولاتی حضرتِ معصومه...
حوزه علمیه شد،فیضیه از وجودَت
فداییِ برادر،گشته بود و نبودَت
از مدینه شدی عازمِ خراسان
آوای جانَت شد،رضا جان رضا جان
واردِ قم شدی پریشان
مَحمِلَت شد به رسمِ ایمان
با شور و معرفت گلباران
مولاتی حضرتِ معصومه...
جان دادی عاقبت در،حَسرتِ روی دلبر
شکر حق که ندیدی،برادر را تو بی سر
اما زینب دیده حسینش را بی سر
روی خاک گودال همچون لاله پرپر
یوسف پیغمبر ثارالله
پاره پاره پیکر ثارالله
ای غریب مادر ثارالله
یا حسین یا اباعبدالله...
- یکشنبه
- 17
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 8:48
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه