• یکشنبه 2 دی 03


اشعار شهادت امام جواد (ع) (هرگاه قصد روى تو ابن الرضا كنم)

2607
1

هرگاه قصد روى تو ابن الرضا كنم
با نام تو خداى دلم را صدا كنم
گويند جود توست فزون از جوادها
با ذكر يا جواد دلت را رضا كنم
بى‏طعم‏چشمهاى‏توعاشق‏نمى‏شدم
كاش اى حبيب حقّ نمك را ادا كنم
بى توشه دعاى تو امداد كى شوم
كى مى‏توان بدون اجابت دعا كنم
هردل‏كه‏فيض‏دوستى‏ات‏داشت‏كوثرى‏است
دل‏راچنين‏قرين‏بهشت‏خداكنم
اى در صحيفه ازلى ثبت، نام تو
نام تو را به اسم محمد صدا كنم
ذكر جواد سوره قلب و لسان ماست
صل على جواد سرود زبان ماست
اى كعبه‏اى كه كعبه تو را گم نمى‏كند
دل قبله‏اى به جز تو تجسم نمى‏كند
اى خنده مليح تو لبخند كبريا
بى خنده تو غنچه، تبسم نمى‏كند
اى همصداى وحى، تويى نفس ناطقه
عيسى به مَهد وَرنَه تكلّم نمى‏كند
قرآن تويى نماز تويى معرفت تويى
بى معرفت كسى كه تعلم نمى‏كند
بايد بهشت با تو، به آدم شود حلال
وَرنه چنين اراده گندم نمى‏كند
توفيق، رحمتى است فرآيند جود تو
بى تو خدا اِفاقه به مَردم نمى‏كند
رخسار توست آينه روى مصطفى
رفتار توست خلق خوش و خوى مرتضى
با وصف روى تو به دل اى‏گل ملال نيست
بى مدح تو حيات برايم حلال نيست
از كنهِ ذاتِ هستىِ دل خيزد اسم تو
بى مهر تو روال دلم جز زوال نيست
توحيد با ولاى تو توصيف مى‏شود
با رمزعشق، درك حقيقت محال نيست
در خاك هم به حبّ تو امرار مى‏كنم
در قبر از محّبِ تو جاى سؤال نيست
هرجا به چشم‏دل نگرم محضرشماست
فرقى زياد بين فراق و وصال نيست
تقوى ملاك كشف و كرامات عاشق‏است
رُو مدعى نياز به خواب و خيال نيست
سِرّ خدا خزانه علم آشناىِ وحى
آمد به پاى عشق به سوى خداى وحى
اى نو تو ز مهد تو ساطع به آسمان
سَبابه سپاس تو رافع به آسمان
گردد زمين تهى اگر از ياوران تو
يك خلقت است بر تومدافع‏به‏آسمان
گِرد سرت چو هاله‏اى از نور شد پديد
شد شاكرت حكيمه ز صانع به آسمان
تنها نه بر زمين سبب خير و بركتى
دارى هزار جلوه نافع به آسمان
خورشيد از فضا به زمين نور مى‏دهد
نور تو از زمين شده لامع به آسمان
كون و مكان زمين و زمان ملك‏حضرتت
بر دست توست رمز طبايع به آسمان
اى دل بيا به ديدن هفت آسمان رويم
دور از همه بساط زمين و زمان رويم
مادر تو را به ديده تمثال، ديده است
بابا تو را بعد چهل سال ديده است
اى آروزى كوثرى آلِ فاطمه
در تو رضا رخ على و آل ديده است
شيعه غمت به ديده منت خريده‏است
زيرا تو را چو كعبه آمال ديده است
يثرب پس از گذشتن از آن سالهاى تلخ
باباى غصه دار تو خوشحال ديده است
جبرئيل غير خويش به اطراف مهد تو
چندين هزار جُفت، پر و بال ديده است
خاك حجاز، بوسه گه اهل دل ز توست
نورِ قمر، ضياء بصر آب و گل ز توست
ما زنده‏ايم در كنف نور اهل بيت
ما بنده‏ايم، بنده دستور اهل بيت
غفلت نمى‏خرند به بازار عاشقى
مهر تعهد است به منشور اهل بيت
كار از پى ثواب‏وعقاب‏عاشقانه‏نيست
ما عاشقيم بلكه نه مزدور اهل بيت
بيهوده نيست خلقت و عمر گران ما
ما نوكريم و خادم و مامور اهل بيت
با اهل بغض دست تولّا نمى‏دهيم
خصميم با محارب و منفور اهل بيت
شيعه تمام عمر مهياى يارى است
دارد به سر هوا و به دل شور اهل بيت
يارب رسان تو منتقم اهل‏بيت را
بنما سپاه منسجم اهل‏بيت را

  • جمعه
  • 7
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 17:54
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران