عمو حسین جان
من اومدم شهید کربلا بشم
تو قتلگاهت سپر بلا بشم
برا تو مجتبی بشم
نمی زارم سر تو رو جدا کنن
من اومدم (تاکه من و فدا کنن2)
دور و برت شد نیزه بارون
موی سرت شده پریشون
پاشو بریم خیمه عمو جون
وای عموی مهربونم
عموی خوبم
کرببلا غرق بوی پیرهنته
این همه نیزه چرا روی تنته
سه شعبه تو جوشنته
با هم زدن کار تو یکباره شده
مثل علی(تن تو صد پاره شده2)
وای از سر تو خون می باره
از پیکر تو خون می باره
از حنجر تو خون می باره
وای عموی مهربونم
- دوشنبه
- 25
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 9:49
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه