عزیز خواهر
من بی قرارم و تویی قرار من
بیا و رحمی کن به حال زار من
نرو بمون کنار من
ای سایه ی روی سرم نرو بمون
حالا که من (خونجگرم نرو بمون2)
بازم قدم آهسته بردار
مردم از این وداع غمبار
به من نگو خدا نگهدار
وای برادر غریبم
غریب مادر
چجور دلت میاد منو جا بزاری
تنها منو با کوه غمها بزاری
روی دلم پا بزاری
نمی تونم دلت رو مظر ببینم
تو قتلگاه (تنت رو بی سر ببینم2)
دارم می بینم سر جدائی
گاهی به زیر دست و پایی
گاهی به روی نیزه هایی
وای برادر غریبم
- دوشنبه
- 25
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 9:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه