ايّام سوگوارى ابن الرضا بود
اى اهل دل عزاى عزيز خدا بود
جارى كنم ز ديده خود سيل اشك را
در ماتمى كه فاطمه صاحب عزا بود
از جور امّ فضل غريبانه جان سپرد
آن كو امام و رهبر اهل ولا بود
همچون حسين با لب عطشان شهيد شد
كز ماتمش جهان همه ماتمسرا بود
فرياد آب آب ز حجره رسد به گوش
چون تشنه لب ز آتش زهر جفا بود
بر گرد شمع عشق چو پروانه شد فدا
آن عاشقى كه مظهر عشق و وفا بود
امشب بگير دامن او را تو «حافظى»
كو مظهر عنايت و لطف خدا بود
(محسن حافظى
- شنبه
- 8
- مهر
- 1391
- ساعت
- 6:41
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه