• جمعه 2 آذر 03


محرم شور مقتلی -(حالا که هیشکی ، دورت نمونده)

1123

حالا که هیشکی ، دورت نمونده
کار تورو دشمن به این گودی رسونده
حالا که پاشید ، از هم سپاهت
من میشم اولین شهید قتله گاهت

نفس نفس میزنی چرا
تو افتادی زیر دست و پا
محاصره شدی ای عمو
چرا تو چنگ آدم بدا

حسین وای

2

یکی رو دیدم ، اومد تو گودال
اون میدوید و من زدم تا مقتلت زدم بال
اون میدویدو ، من میدویدم 
خوبه که قبل از اون کناره تو رسیدم

دستو سپر کردم عمو
شدم با دشمن روبرو
خنجرشو آورده بود
میخواست بذاره گلو

3

دیدم به سینت ، محکم لگد زد
موهاتو تو دستش گرفت ، حرفای بد زد
یکی با نیزه ، یک عده با پا
خیلی بدم میاد از این چکمه سیاها

منو زدن رو بروی تو
تو رو زدن روبروی من
میخوام شکایت کنم عمو
از اینا پیش بابام حسن

  • جمعه
  • 29
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 2.63 MB
تعداد بازپخش 72
تاریخ بارگذاری جمعه 29 شهریور 1398 10:15

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران