بزرگت کردم اما نه به آسونی
خودت حال دل مادر رو میدونی
حالا که باید اینجا تکیه گام باشی
داری میری و با مادر نمیمونی
داری میری ، پشت سرت عمو زمین خورده ، هوای خیمه هارو غم برده ، مادر پشت سرت کم آورده
هنوز زوده ، بپیچه توی میدون آوازَت ،گلم زره نمیشه اندازَت ، تنت نداره نیزه رو طاقت
عمو میگرده دور تو
نمیکنی دل از عمو
دامادیه تو شد برا
عموی پیرت آرزو
برا تو حجله میسازن
حالا با تیر و نی گلم
هلهله میکنن برات
میسوزه از غمت حرم
سپردمت دست خدا
ولی میسوزه این دلم
چه سخته دور شدن ازت
آخه منم یه مادرم
2
بعد اکبر حرم بی تابه ای مادر
آروم آروم برو این لحظه ی آخر
بسلامت برو اما نیا مثل
علی مقطع الاعضا و خون پیکر
زمین خوردی ، صدام نکن گلم اگه میشه، نبینم تو چشات آتیشه ، گلم رو میکنن از ریشه
نگو مادر، که سخته بشنوم آهت رو، ببینم جسم بی تابت رو ، یا اون لبای بى آبت رو
طاقت نمیاره حرم
صدای ناله ی تو رو
با آه و ناله در نیار
گلم اشکای عمه رو
ببخش گلم نمیشه که
بیام بگیرمت رو دست
خودم دیدم با ناله هات
دل عموی تو شکست
3
توی صحرا گل سرخم چه رعنا شد
وصله های تنش رو خاکا پیدا شد
به زیر دست و پا از بس لهش کردن
قد کشید قاسمم هم قد سقا شد
خودم دیدم ، با نیزه جابجات میکردن ، دیدم جدا جدات میکردن ، گلم مگه رهات میکردن
با خون تو ، بوی حسن گرفته این صحرا ، گمون کنم رسیده زهرا ، گلم آبت میده ایشالا
عمو میگرده رو زمین
دنبال وصله ی تنت
یدفعه دنبال سر و
یدفعه پی پیکرت
یه ور من و یه ور عمو
بهار ما شده خزون
چه سخته واسه ی حرم
یدفعه داغ دو جوون
- جمعه
- 29
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 17:55
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
خادم زینب
ارسال دیدگاه