اهل خِرد، بدون امان روضه خوانده اند
دیوانه های سود و زیان روضه خوانده اند
اعجاز عیسوی ست که از داغ اصغرت
نوزادهای بسته زبان روضه خوانده اند
افتاد بارِ داغ تو بر گردنِ زنان
زنجیر های زِبر و گران روضه خوانده اند
اهل هنر به هرنفسی که که فرو رود...
مثل غروب فرشچیان روضه خوانده اند
از کودکی، نماز مرا اشک، شُسته است
در گوش من به جای اذان روضه خوانده اند
«خاموش محتشم که دل سنگ آب شد»
«جن و ملک بر آدمیان...» روضه خوانده اند
- پنج شنبه
- 4
- مهر
- 1398
- ساعت
- 19:11
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
احمد بابایی
ارسال دیدگاه