◾قال الامام زینالعابدین(ع)
◾الشام الشام الشام
پای من در غل و زنجیر شده
نالهام نالهی شبگیر شده
عمهام از غم من پیر شده
لب به طعنه عوض تیر شده
آه.... از زخم زبان شامی
آل پیغمبر و این گمنامی؟
ما که خوشنام در عالم هستیم
ما جگر گوشه خاتم هستیم
ناجی موسی و آدم هستیم
رحمت واسعه هر دم هستیم
همه بی حرمتی ما دیدند
سربازار به ما خندیدند
به سر نیزه سر اکبر بود
راس ششماهه علی اصغر بود
به سر نی سر آبآور بود
سر شاه شهدا سرتر بود
دست عمه به رسن بستهببین
خواهر کوچک من خورده زمین
چشم ناپاک به ما دوختهاند
نفرت از کین همه آموختهاند
آتش جهل برافروختهاند
همهی اهل حرم سوختهاند
بچهها تا که زمین میخوردند
همه بر عمه پناه میبردند
- سه شنبه
- 9
- مهر
- 1398
- ساعت
- 1:17
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه