تمامِ جمعیّت ، انگار مات و مبهوت است
زمین شبیه زمین نیست ، مثلِ لاهوت است
مهم ترین خبر از جبرئیل نازل شد...
ولایت از سخنی بی بَدیل حاصل شد
بلند گفت پیمبر به گوشِ کلِّ جهان ،
بلند گفت به عالَم در این زمان و مکان :
«علی ، امامِ شما ، منتخب به دستِ خداست
و بعدِ رفتنِ من ، جانشینِ من به شماست
هر آنچه گفت علی ، وحیِ مُنزَلِ محض است
هر آنچه ضِدِّ علی شد ، وجودِ او نقض است
شبیهِ نسبتِ "هارون" و حضرتِ "موسی"
علی ، خلیفه ی من میشود برای شما...
علی تمامیِ جانِ من است ، ای مردم!
مباد قدر و مقامش شَوَد به دنیا گُم
همیشه دست به دامانِ مرتضی باشید
همیشه پشتِ سَرَش ، بنده ی خدا باشید
قدم جلوتر از او ، حاصلش مکافات است
سخن ، مقابلِ دستورِ او اضافات است
اَنَا مَدِینَةُ العِلْم و... علی بُوَد بابَش
فراتر از همگان ، جایگاهِ اصحابش...
تمام نعمتِ عالم از آنِ شخصِ علی است
ولایتش ابدی و امامتش ازلی است
به گوشِ مردمِ دنیا خبر ز ما ببرید:
بدونِ حُبِّ علی ، در عذاب در به درید...»
چقدر بیعت و تبریک و چهره های ریا
شروع شد سر ناسازگاری دنیا
شروع شد غمِ حیدر ، شروع شد دردش
علی و شهرِ نَبی ، مردمانِ نامردش...
چقدر خون به دلِ مَردِ کوچه ها کردند
پس از پیمبرِ خاتم به او چه ها کردند...
نشست گوشه ی خانه ، کشید از دل آه
که غصب گشت خلافت ، به دستِ یک روباه
کسی که دستِ همه ، لقمه ی غذا میداد
میانِ کوچه به دستانِ او طناب افتاد...
- یکشنبه
- 14
- مهر
- 1398
- ساعت
- 18:45
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
پوریا باقری
ارسال دیدگاه