• دوشنبه 3 دی 03


اشعار روز عرفه ( دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد)

5544
2

دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد
و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود
آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است
خدایا من اگر بد کنم تو را بنده های خوب بسیار است
اما تو اگر مدارا نکنی
من را خدای دیگر کجاست ؟
بار الها! دفتر جرم مرا روز جزاباز مکن
من به امید عطای تو خطا کار شدم
یا رب رو سیاهم مکنی / محتاج گدا و پادشاهم مکنی
مو سیه ام کردی به رحمت خویش / با موی سپید رو سیاهم مکنی
خوشا دل سپردن به عشق خدایی / ز قید هوس های دنیا رهایی
خوشا، از گناهان همه توبه کردن / به درگاه حق، نیمه شب، چهر سایی
خوشا بر فراز جهان پر گشودن / گذشتن ز خودبینی و خود نمایی
خدایا من چه سازم خسته ی راهی درازم
نه فرهادم که مرُد از داغ شیرین، نه ایوبم که با دنیا بسازم

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 4:56
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران