• دوشنبه 3 دی 03


حبل المتین دین -(از ذکر کربلا به دل افزون شود کَرَب (1) )

736

از ذکر کربلا به دل افزون شود کَرَب (1) 
سوزد زبان چو آورم نام حسین به لب 
بستند آب را که از آن وحش و طیر خورد 
آل نبی ز تشنگی آمد به تاب و تب 
نا کس یکی ز اهل زمانه یزید دون 
کُشت آن که آمد از همه، آفاق مُنتخب 
از بهر کشتن تو دلیلی نداشتند 
این جنگ ، با تو بی جهت و قتل ، بی سبب 
گردید کشته زادۀ حَبلُ المَتین دین 
ازظلم و جور زادۀ حَمّالت الحطب 
ای گشته بهرشرح غمت لال ناطقه 
ای مانده از حکایت تو عقل در عجب 
رأس تو را به نیزه نمودند کو به کو 
گاهی به کوفه گاه به شام و گهی حلب 
تا اهل بیت میر عرب شد اسیر شام 
زین ماجرا عجم ،زده صد طعنه برعرب 
می زد یزید چوب ، بر آن لب که بارها 
بوسیده بود جدّ گرامیش درج لب 
(1) کَرَب : 
لغت‌نامه دهخدا 
کرب . [ ک َ رَ ] (از ع ، اِ) غم . اندوه . اضطراب و وحشت . کَرب : 
جهان به کام تو باد و فلک مطیع تو باد 
موافق از تو به راحت عدو ز تو به کَرَب. (فرخی) 

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران