• جمعه 2 آذر 03


شعر امام رضا(ع) -(آنکه در خاک خراسان رتبتش والاستی)

612
1

آنکه در خاک خراسان رتبتش والاستی
مرقد سلطان هشتم، زاده ی موساستی

ضامن آهو امام هشتمین، شمس الشموس
کز علوّ عزتش آن بارگه برپاستی

خاک درگاهش بُوَد بر اهل دل کحل بصر
بارگاهش قطعه‌ ای از جنة المأواستی

موسیِ عِمران ز انوارش گزد لب از عجب
کز شرف، انور ز طور سینهٔ سیناستی

می‌کند اعجاز با لطف خداوند ودود
دست اعجازش فراتر از ید بیضاستی

بر تن درماندگان از هر نژاد و هر مرام
روح‌بخشِ دیگری چون حضرت عیساستی

پنجره فولاد جانسوزش بُوَد دارالشّفاء
ناامیدان را امید و شافی مرضاستی

بر طبیبان جهان استاد هفت اقلیم اوست
گرچه بقراط است یا که بوعلی سیناستی

خاک کوی عرش سایش سرمۀ چشم فلک
گنبد مینا ترازش، قبّه ی کبراستی

صبحگاهان تا که خورشید از افق سر میزند
نور می‌گیرد از آن‌جا بعد از آن برخاستی

کفتران دایم به طوف گنبدش پروانه ‌سان
بال و پر، سایند گویی شمع بزم آراستی

خادمش دارد مقامی ارجمند و بی بدیل
چونکه عشق خادمش یک‌ عشق مادرزاستی

درگه حاجات خلق است و کند حاجت روا
هرکه دارد از سرِ جان، حاجت و درخواستی

آب سقاخانه ‌اش، گویی ز حوض کوثر است
بادۀ نابی که بی‌شک (ساقی) اش آقاستی

من به قدر درک خود شعری سرودم کن قبول
گرچه شعرم قطره‌ ای ناچیز، از دریاستی

  • دوشنبه
  • 22
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:50
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران